گام به گام فارسی عمومی دکتر حسن ذوالفقاری
کتاب فارسی عمومی دکتر حسن ذوالفقاری که نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار نموده است. این اثر حاوی برگزیدهای از متون فارسی، گونههای ادبیات و نیز آیین نگارش می باشد.
کتاب فارسی عمومی تلاش کرده است تا نقص و ضعف کتب مشابه خودش را نداشته باشد، با تألیف جدید کتابهای درسی دبیرستانی و پیشدانشگاهی وزارت آموزش و پرورش هماهنگ باشد، بخش دستوررا از زاویهای دیگر بررسی کند و نگارش را به شیوهای دیگر بپروراند. این کتاب نوشته شده تا چشماندازهای تازهای بگشاید، نیاز روحی و عاطفی مخاطب خود را در نظر بگیرد، بینش روشمند و برنامهریزیشده را اساس تألیف قرار دهد و اصل ارتباط را حفظ نماید و تعمیم دهد.
دکتر حسن ذوالفقاری این اثر را در ۱۴ فصل نوشته است، دربارهٔ ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی، نمایشی، داستانی، عرفانی، انتقادی و ادبیات معاصر سخن گفته و به حسبحال، زندگینامه، سفرنامهها نیز پرداخته است؛ نویسنده به ادبیات توصیفی، ادبیات جهان و ادبیات عامیانه هم پرداخته است. «آیین نگارش» که بخش اخر کتاب حاضر است، به نشانهگذاری، شیوهٔ خط فارسی، درستنویسی، خلاصهنویسی، مرجعشناسی، رسالهنویسی، مقالهنویسی، گزارشنویسی و نامهنگاری پرداخته است.
پی دی اف فارسی عمومی ویرایش سوم
«در اواسط عصر مشروطه کوشش میرزادهٔ عشقی در «سه تابلو مریم» و نمایشنامهٔ «کفن سیاه» از اوّلین اقداماتی به شمار میرود که شعر فارسی را به حدود تجربههای بیان نمایشی نزدیکتر کرده است و پس از او کوششهای نیما یوشیج (چه در «افسانه» و چه در «مرغ آمین») قدمهایی در این راه است. شاید توفیقآمیزترین کوششها در راه گونهای از شعر نمایشی، کوششهای م. امید باشد در شعرهایی از نوع: «کتیبه»، «شهر سنگستان»، «مرد و مرکب» که بیشترین صبغه را از خصایص شعر نمایشی دارد ـ نوعی از ادب منظوم ما ـ که از عصر صفویه سابقه دارد و تعزیه خوانده میشود ـ گونهای دیگر از ادبیات نمایشی است.
اصولا هنر نمایش در ایران ـ در قیاس با یونان و ملل اروپا ـ بسیار ابتدایی و اندک مایه است. شعر نمایشی نیز همین حالت را دارد. جای هر گونه تجربهای در این راه، همچنان خالی است.»
*
«۲ ـ داستان کوتاه (نوول) در اروپا تا آخر قرون وسطی نوول به قصّهها و حکایتهای کوتاهی گفته میشد که بیشتر جنبهٔ شوخی و مطایبه داشت. داستان کوتاه به شکل و الگوی امروزی در قرن نوزدهم ظهور کرد. اوّلین بار ادگار آلنپو در سال ۱۸۴۲ اصول انتقادی و فنّی خاصّی را ارائه داد و بواندر ماتیوز (۱۹۲۹ ـ ۱۸۵۲) اصطلاح داستان کوتاه را پیشنهاد کرد. آلنپو و گوگول پدران داستان کوتاه به مفهوم امروزی آن هستند. جز این دو از نوآوران داستان کوتاه میتوان به گیدومو پاسان، چخوف، جیمز جویس، کافکا، اُ. هنری و همینگوی اشاره کرد.
داستان کوتاه معمولاً دارای یک واقعهٔ مرکزی یا واقعهٔ ضمنی است که حوادث و وقایع دیگر برای تکمیل و مستدل جلوه دادن آن واقعه آورده میشود. داستان کوتاه را معمولاً در ظرف نیم ساعت میتوان خواند. داستان کوتاه برشی از یک زندگی است. از نمونههای ایرانی داستان کوتاه میتوان به داش آکل هدایت، گیلهمرد بزرگ علوی و گلدستهها و فلک از جلال آلاحمد اشاره کرد.
در مقابل داستان کوتاه، داستان بلند یا رمان کوتاه وجود دارد. در واقع داستان بلند وصلتی است میان داستان کوتاه و رمان که در آن ویژگیهای داستان کوتاه با خصلتهای رمان در هم میآمیزد. در داستان بلند نویسنده میکوشد که داستان کوتاه را از فشردگی و اختصار ذاتی خود بیرون آورد و از امکانات رمان در زمینهٔ گسترش شخصیتها و درونمایه و موضوع نیز بهره بگیرد. مدیر مدرسهٔ آل احمد، بوف کور هدایت، شازده احتجاب گلشیری از نمونههای داستان بلند فارسی است.
۳ ـ رمان مهمترین و معروفترین شکل تبلور یافتهٔ ادبی روزگار ماست که با «دُنکیشوت» اثر سروانتس اسپانیایی (۱۶۱۶ ـ ۱۵۴۷) تولّد یافت.
رمان روایت منثور داستانی است که نشاندهندهٔ تصویر زندگی واقعی، مخصوصاً تصویر بحرانهای عاطفی در پهنهٔ زندگی مردان و زنان است.
رمانها انواعی دارند چون پیکار سگ (شرح زندگی مردم تهیدست) گوتیک (رمان آمیخته به سحر و جادو) تاریخی، رسالتی (که در آن از مسائل سیاسی، اقتصادی، مذهبی و… سخن میرود)، روانشناختی، جریان سیال ذهن، خیالی و وهمی (مثل رمانهای علمی، نمادین) و… از رمانهای معروف غیرایرانی به جنگ و صلح، بینوایان، غرور و تعصّب، سرخ و سیاه، ژان کریستف و از رمانهای ایرانی به کلیدر، سووشون، چشمهایش، شوهر آهوخانم و… میتوان اشاره کرد.
سمک عیار یکی از قدیمیترین نمونههای داستانپردازی و ادبیات فارسی است. مؤلف آن فرامرزبن خدادادبن عبدالللهالکاتب الارّجانی (قرن ششم) است. مطالب کتاب یکی از داستانهای عامیانهٔ فارسی است و بیشتر وقایع در چین و ماچین میگذرد و غالب قهرمانان آن نامهای اصیل ایرانی دارند. قهرمان نامآور داستان ــ که در شجاعت و تدبیر و نیرنگ سرآمد همهٔ قهرمانان است ــ «سمک» نام دارد و نام راوی داستان «صدقه» است. سمک عیار در خدمت خورشیدشاه است و خورشیدشاه با شاه ماچین در جنگ. سمک پنهانی به شهر دشمن رفته است تا چند پهلوان را ــ که اسیر و زندانی شدهاند ــ آزاد کند.
سرخ کافر پهلوان قوی هیکلی است که از جانب شاه ماچین به نگهبانی شهر مأمور است و چند کس را ــ به تهمت اینکه از یاران سمک عیارند ــ گرفته و در بند کرده است.»